۱۳۹۱ اسفند ۴, جمعه

بيا با هم فكر كنيم رفيق ...

ميداني رفيق، انسانها درمقابل ِ اين سوال كه در زندگي چه ميخواهند تا خود را خوشبخت بدانند، كلن به دو دسته تقسيم مي شوند،  آنهاييكه بلافاصله يا دستكم با مقدارِ معقولي فكر به جواب مي رسند، كه يا به دنبالش مي روند يا تمبلي پيشه مي كنند، كه اين با خودشان است. و آنهاييكه هر چه فكر مي كنند به جايي نمي رسند، براي اين دسته، راه ِ حل تنها و تنها يافتن ِ پاسخ به اين سوال است كه آيا در زندگي، در اين زندگي، اصولن چيزي هست كه ارزش ِ خواستن داشته باشد؟ هدف ِ غايي وجود دارد؟ زندگي بالذات هدفمند و بر اساس برنامه عمل مي كند؟
و دقيقن اينجاست كه مشكلِ جوامع درگير ِ استبداد ِ ديني خود را نشان مي دهد، جامعه اي كه بر مبناي نفي ِ فلسفه و ادعاي پاسخگويي به تمام سوالات ِ انسان تمام درهاي تفكر و تشكيك را مي بندد و حتي مجازاتهاي سخت براي متفكران در نظر ميگيرد. و نيازي به گفتن نيست كه شريعت با توجه به تمام ِ محدوديتهاي عقلي و مجموعه ي بايدها و نبايدهايش نه تنها كمكي به يافتن ِ پاسخ نمي كند بلكه پرتگاهي مي شود در راه رسيدن به پاسخ! يعني همان چيزي كه جامعه ي امروز ايران درگير آن است. يعني آن بي انگيزگي و بي تفاوتي و افسردگي ِ مسري كه غالب يك نسل را مبتلا مي كند، درگير مي كند، بي آنكه راه فراري باز بگذارد براي پيدا كردن ِ درمان.
و فلسفه به اعتقاد ِ من تنها راه ِ نجات است، نه مدعي ِ پيدا كردن ِ جواب، فلسفه راهي است براي جستجو، براي جمع كردن ِ نخيگاني كه مبتلا شده اند (به جد اعتقاد دارم درد ِ بي هدفي هوشمندتر ها را نشانه مي گيرد) و جستجوي جمعي براي رسيدن به هدفي فردي.
به دنبال ِ به بحث گزاردن ِ حرفهاي خودم نيستم در اين مقطع، تلنگري است فقط براي اينكه جمعن در فرديت خودمان به فلسفه فكر كنيم. به اين سوال ابتدايي، كه مجموع عمر ِ بشر در زمين، از بالاي درختها تا بر فراز ِ آسمان خراشها، به سمت ِ تعالي است؟ به سمت ِ كمال است، يا در چرخه اي خوشايند و منطقي گام بر ميدارد و روزي به نقطه ي صفر بازخواهد گشت و دوباره چرخه را آغاز خواهد كرد؟

۱ نظر:

  1. وقتی تو ذهنت به این موضوع فکر می کنی میبینی که هیچ مسیر فکری مشخصی واسه رسیدن به جواب وجود نداره گاهی اوقات وقتی بک سوال فنی از ادم میپرسن که ادم جوابشو میدونه واسه اینکه جواب رو به پرسش کننده بده یک مسیر فکری و کلامی و علت و معلولی تو ذهنش می چینه تا با گفتن اونا به جواب برسه ولی وقتی به سوالایی که پرسیدی فکر می کنیم نمیشه بک مسیر فکری خاص یا یک سری علت و معلول واسش پیدا کرد تا به یک جواب مشخص رسید حتما می خوای بگی چون اطلاعات من نوعی کم نمیتونم واسه جواب این سوال علت و معلول یا مسیر فکری پیدا کنم ولی بهت قول میدم حتی اگر ادم متطلعی رو بیاری که بتونه یک جواب تدوین شده و متمرکز بده باز هم کسایی پیدا می شن که با دلالیل خاص خوشون جواب اونها رو رد کنن دقیقا اینجاس که ذهن های تنبلی مثل ذهن بنده پوچی و پوچگرایی رو سرمشق خودشون قرار میدن

    پاسخحذف