1- بلاگر فيل.تر شده! كه ديگر ننويسيم. ديگر نخوانيم. خب ما مي نويسيم. و دوباره مي خوانيم. همچنان. كو.ن لق فيل..تر چي! با اين تفاوت كه هر چه اينجا بنويسيم توي بلاگفا هم آپديتش مي كنيم. شايد يكي هم در پرشين بلاگ باز كنيم، يا بلاگ اسكاي. يا هر قبرستان ديگري كه سرويس رايگان وبلاگ نويسي مي دهد. خودمان را تكثير كنيم. بشويم از نسل آن اژدهايي كه سرش را بزنند به جايش 2 تا در بباورد. با اين تفاوت كه اين بار سرش را هم نمي توانند بزنند.
2- عزيزي مي گفت: "هيچ وفت نفهميدم 1000 كيلومتر مرز مشترك به مدت 70 سال با مركز حكومتهاي كارگري جهان چطور نتوانست هيچ تاثيري در انديشه و حكومت و هيچ چيز ايراني ها بگذارد. بطوريكه يك تشكل كارگري منسجم، يك سنديكا، يا اصلن همه اينها سرمان را بخورد، يك روح همبستگي كارگري در اين مملكت نيست." به هر حال، اول ماه مه، روز جهاني كارگر، مبارك نبود هم نبود، گور پدر روز و تبريكاتش. تبريك روز كارگر به كارگر گرسنه ي بيكار يا گرسنه ي حقوق نگرفته يا گرسنه از اعتصاب غذا يا كارگر زنداني يا كارگر شكنجه شده يا كارگرتحقير شده مثل سشوار خريدن براي كچل هاست. فحش است كلن.
3- حالا از ما كه گذشت، ولي اگه شبي نصفه شبي به كسوني مثل ما قلندر و مست خراب، برخوردي، اون چشا رو هم بيار. يا اقلن ديگه اين ريختي بهش نيگا نكن. آخه من قربون هيكلت برم، اگه هر نيگا بخواد اينجوري آتيش بزنه، تا حالا تموم دنيا كه باهاس سوخته باشه.
4- و باز هم ناقص شد. انگار باز هم چيزي براي گفتن مانده اما نمي دانيم چيست و كلمات گم مي شود براي بيانش. اين صفحه سفيد بلاگر مثل سفيدي بدن دختركي جوان بدجور ما را مي خواند به خودش. اما گويا پير شديم كم كم، چيزي برايمان نمانده به جز حسرت. حسرت نگاه بر طنازي كه بر بدن خودش دست مي كشد و اغوا مي كند، غافل از اينكه ...
5- اين مادر قح.به ها چرا وبلاگ احمقانه هاي ما توي بلاگفا را فيلتر كردند؟ آنجا كه خيلي وقت است نمي نويسيم ما!! جدن واجب شد در بقيه سرويس ها وبلاگ باز كنيم. بچرخ تا بچرخيم برادر!
2- عزيزي مي گفت: "هيچ وفت نفهميدم 1000 كيلومتر مرز مشترك به مدت 70 سال با مركز حكومتهاي كارگري جهان چطور نتوانست هيچ تاثيري در انديشه و حكومت و هيچ چيز ايراني ها بگذارد. بطوريكه يك تشكل كارگري منسجم، يك سنديكا، يا اصلن همه اينها سرمان را بخورد، يك روح همبستگي كارگري در اين مملكت نيست." به هر حال، اول ماه مه، روز جهاني كارگر، مبارك نبود هم نبود، گور پدر روز و تبريكاتش. تبريك روز كارگر به كارگر گرسنه ي بيكار يا گرسنه ي حقوق نگرفته يا گرسنه از اعتصاب غذا يا كارگر زنداني يا كارگر شكنجه شده يا كارگرتحقير شده مثل سشوار خريدن براي كچل هاست. فحش است كلن.
3- حالا از ما كه گذشت، ولي اگه شبي نصفه شبي به كسوني مثل ما قلندر و مست خراب، برخوردي، اون چشا رو هم بيار. يا اقلن ديگه اين ريختي بهش نيگا نكن. آخه من قربون هيكلت برم، اگه هر نيگا بخواد اينجوري آتيش بزنه، تا حالا تموم دنيا كه باهاس سوخته باشه.
4- و باز هم ناقص شد. انگار باز هم چيزي براي گفتن مانده اما نمي دانيم چيست و كلمات گم مي شود براي بيانش. اين صفحه سفيد بلاگر مثل سفيدي بدن دختركي جوان بدجور ما را مي خواند به خودش. اما گويا پير شديم كم كم، چيزي برايمان نمانده به جز حسرت. حسرت نگاه بر طنازي كه بر بدن خودش دست مي كشد و اغوا مي كند، غافل از اينكه ...
5- اين مادر قح.به ها چرا وبلاگ احمقانه هاي ما توي بلاگفا را فيلتر كردند؟ آنجا كه خيلي وقت است نمي نويسيم ما!! جدن واجب شد در بقيه سرويس ها وبلاگ باز كنيم. بچرخ تا بچرخيم برادر!