۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

هزيانهاي يك مرد خوشحال يا عيد شما مبارك يا ايشالا سال خوبي داشته باشيد يا كلمن كون لق دنيا

1- دوباره محشر مي كنم...
2- ميزان توجه وسواس دخترها و خانمهاي وسواسي نسبت به پوشاندن سينه هايشان با مقنعه يا شال يا روسري بستگي مستقيم دارد به اندازه ي سينه هايشان. آنها كه سينه هاي كوچكي دارند تلاش زيادي نمي كنند چون بالطبع چيزي براي پوشاندن ندارند، آنهايي كه سينه هاي خيلي بزرگي هم دارند زياد زور نمي زنند چون در هر حال هر كاري كه بكنند نمي شود پستانهايي در آن ابعاد را با مقنعه وشال و امثال اينها پوشاند. مي مانند كساني كه سينه هاي متوسطي دارند، اين دسته هر قدر كه در رابطه هايشان و همخوابگي هايشان لذت مي برند از تعاريف و تمجيدهاي پارنتر محترم همانقدر هم معذبند در پوشاندن پستانها با مقنعه و شال و روسري و اينها از ديد مرداني كه طوري نگاه مي كنند كه از روي لباس هم انگار مي خواهند بخورند ملت را.

3- خوب بوديم، اولش خيلي خوب بوديم. خوب بوديم تا 30 خرداد. هر روز مي آمديم و دور هم جمع مي شديم و مي دانستيم كه هستيم. همه چيز از 30 خرداد شروع شد، كه آنطور وحشيانه كشتند. درست از همان روز به اينطرف بود كه جنبش ما هر چقدر كه در يارگيري فراگير و موفق عمل كرد و توانست تعداد زيادي از آدمهاي با افكار و عقايد متضاد را دور هم جمع كند، به جايش در حوزه عمل فراگير نبود. شد يك حركت مناسبتي. به جاي فراگيري در حوزه عمل، گسترده بودن حضور مردم در صحنه، حضور هر روزه و حركتهاي متنوع، رفتيم به سمت مناسبتهاي خاص. روز قدس، 12 آبان، 16 آذر و ... و راه پيمايي در آن روزها. خب آن موقع نمي دانستيم اما حالا شايد بشود بگوييم كجروي مان از همانجا شروع شد، وقتي خودمان نحوه و تعداد حضورمان را محدود كرديم به فلان روز و بهمان روز، طبيعي بود كه طرف مقابل هم تمام امكانات هزار برابر بيشتر از مايش را به كار بگيرد براي خنثي كردن همان روز و همان يك روش حضور كه راه پيمايي بود. اشتباه نشود، هنوز هم اگر در يك مناسبت خاص مثلا سالروز كودتا همان جمعيت جمع شود براي همان راه پيمايي معمولي نتيجه مي دهد، خوب هم نتيجه مي دهد. اما نشان از اين دارد كه جنبش ما هنوز به لايه هاي اوليه ي اهميت در زندگي اجتماعي ما نرسيده. اول خريد عيدمان را مي كنيم، آجيلمان را مي خريم، 5 شنبه آخر سال هم مي رويم سر قبر ندا و سهراب و بقيه فاتحه اي و اشكي و... . اينكه اين بد است يا خوب است قضاوتش با من نيست، خب همين است كه هست.

4- وقتي اين همه مدت نباشي و يكهو بيايي بايد هم اين همه كس شعر تحويل مردم بدهي. آن هم دقيقن شب عيد، متن طولاني بنويسي و تخمي تخمي منتشر كني. حالا عيب ندارد، اوضاع ما هم اينجوري است ديگر. فردا سال 88 تمام مي شود و سال 89 شروع مي شود، گه مي خورد هر كس بگويد با تحويل سال و شروع سال جديد هم چيز عوض مي شود و خوب مي شود و گل مي شود و به به و چه چه!
بنابراين نه هفت سين سعادت آرزو مي كنم، نه سالي پر از خوشي و نه پر از پول و نه آرزو مي كنم به خواسته هايتان برسيد و نه هي چيز ديگر. فقط اميدوارم با نو شدن سال و اجراي بودجه سال 89 و طرح هدفمند كردن يارانه ها از گشنگي نميريد و زندگيتان به گا نرود.

همين.