۱۳۸۹ تیر ۱۸, جمعه

on the road again

1- مد شده برينند به بازيگرهايي كه به ملاقات اعظم رفتند و بمالند خايه هاي آنان كه نرفتند. خواستم بگويم سرباز زدن ِ بازيگران از رفتن به ديدار رييس بزرگ درست مثل اعتصاب براي ما آدمهاي معمولي و غيرمعروف است. هر وقت ما تخمش را داشتيم يك اعتصاب كوچك بكنيم آن وقت مي توانيم زر بزنيم در مورد آنها كه با چادر و چاقچور و ته ريش و تسبيح رفتند پيش رييس بزرگ.

2- خواندنش شايد براي شما كليشه باشد، اما ديدنش براي من، انهم به فاصله ي تنها چند ثانيه به هيچ وجه كليشه نيست. ديدن جوان معتادي كه ساعت 9 شب گوشه ي پياده رو كنار ديوار نشسته چرت مي زند و گدايي مي كند و جواني معتادي كه با يك تكه سيم بلند از توي صندوق صدقات پول در مي اورد. ودوباره ديدن زني جوان با بچه اي شير خوره در بغل كه ساعت 12 شب بين ماشينهاي لوكس پشت چراغ قرمز نگاه ملتمسانه اش را مي دوزد به ادمهاي پشت شيشه هاي بالاكشيده در زير باد كولر در اين شبهاي گرم تهران.

3- شايد به خاطر ارزش ِ زياد ِ مخفي كاري براي ما ايرانيان باشد كه دروغ هاي بي سر و صداي و قايمكي ِ خودمان خيلي كمتر از دروغهاي رييس جمهورمان رو به يك ملت آزارمان مي دهد. با اينكه دروغ دروغ است، آنچه كه ا.ن. را متمايز مي كند وقاحت و پررويي اش است كه او را وا مي دارد راست توي چشم همه نگاه كند و دروغ بگويد. هم وقاحتش و هم قدرتي كه در دست دارد. و كيست كه مطمئن باشد در صورت داشتن چنان قدرتي چنين وقاحتي ناگهان در او پيدا نشود.

4- راستي تا يادم نرفته، با اينكه به شركت نكردم، رييس جمهور من همان است كه شما به او راي داديد.

۲ نظر:

  1. نوشته هات رو جسته گریخته خوندم! از اون دختر همسایه و 15 سال عمر خوندم تا این یکی!
    بیا این کارت ویزیتمه اگه چیزی یادت اومد باهام تماس بگیری! در هر زمان! شنیدی؟ گفتم در هر زمان!
    غرض اینکه آخرین مطلب بلاگ این حقیر را مطالعه ای بفرمائید, بنظر به کار ما و مسلک ما می آیید.
    بدرود

    پاسخحذف
  2. سلام
    بابا چند روز نبودی گفتم گرفتنت احتمالا تو 30 خرداد!! خیلی نگران شدم- شما اصلا هم منو نمی شناسید ولی مطالبتون را می خونم-

    پاسخحذف