۱۳۸۹ فروردین ۲۵, چهارشنبه

1- دنيا دنيايي است كه به كام آدمهاي مادر قح.به باشد. آدمهاي ساده زرنگي هم كه بخواهند بكنند آن چنان توي پاچه شان مي رود كه نفهمند از كجا به كجايشان فرو رفته. تقصير خودشان هم هست. تو كه بلد نيستي جاكشي را گه مي خوري مي پيچي به بازي برادر. آخرسرش خودت و زندگيت را به گا مي دهي. هم خودت هم همان دختر بدبختي كه آنقدر هم دوستش داري و زير يك سقف با تو زندگي مي كند مثلن.

2- رابطه هايي كه حضور 2 طرف براي همديگر مهم نيست و باري به هر جهت و فقط به خاطر اينرسي ادامه دارند را يك جرقه مي تواند به هم بريزد. حالا اين جرقه يا خودش به وجود مي آيد يا يكي به دنبال بهانه اي مي گردد براي زدن جرقه. در هر دو حال فرقي نمي كند. نتيجه اش آزادي است.

3- آخ كه چقدر، آخ كه چقدر، آخ كه چقدر اين داستان را دوست دارم :

۲ نظر:

  1. ادمای مادر ق.حبه را خوب اومدی..
    خوبی تو؟

    پاسخحذف
  2. چی شد پس ؟ تازه اومدم بگم از اون پارتنر دلپذیرت یه کم برامون بگو ...
    نه داداش . وارد نیستی . غر نزن . برو کلاس یاد بگیر .

    پاسخحذف